همان نهری است که آب دشت در آن جاری است و فاصله میانه فلسطین و مصر و به مسافت 40 میل به جنوب غربی غزه مانده ریخته میشود و در این وادی جز در فصل زمستان آبی جاری نشود و آن را نهر نیز گویند. (قاموس کتاب مقدس)
همان نهری است که آب دشت در آن جاری است و فاصله میانه فلسطین و مصر و به مسافت 40 میل به جنوب غربی غزه مانده ریخته میشود و در این وادی جز در فصل زمستان آبی جاری نشود و آن را نهر نیز گویند. (قاموس کتاب مقدس)
بیابان نورد. طی کننده بیابان. وادی گذار. بیابان گذار: یکی کره چون کوه وادی سپر به صحرا بپوید چو مرغی بپر. فردوسی. ما و خاک و پی وادی سپران کز تف و نم آهشان مشعله وار و مژه سقا بینند. خاقانی. ، آن که بر بالای دره میرود. (ناظم الاطباء)
بیابان نورد. طی کننده بیابان. وادی گذار. بیابان گذار: یکی کره چون کوه وادی سپر به صحرا بپوید چو مرغی بپر. فردوسی. ما و خاک و پی وادی سپران کز تف و نم آهشان مشعله وار و مژه سقا بینند. خاقانی. ، آن که بر بالای دره میرود. (ناظم الاطباء)